امام صادق(ع) ميفرمايد:
انظر الي من دونك في المقدره و لاتنظر الي من هو فوقك في المقدره فان ذلك اقنع لك بما قسم لك
به ناتوان تر از خودت بنگر و به توانگر از خويش منگر. زيرا كه تو را به آنچه قسمت تو شده است قانعتر ميسازد.
انظر الي من دونك في المقدره و لاتنظر الي من هو فوقك في المقدره فان ذلك اقنع لك بما قسم لك
به ناتوان تر از خودت بنگر و به توانگر از خويش منگر. زيرا كه تو را به آنچه قسمت تو شده است قانعتر ميسازد.
عجب صبري خدا دارد
اگرمن جاي اوبودم
همان يك لحظه اول
كه اول ظلم را مي ديدم از مخلوق بي وجدان
جهان را باهمه زيبايي وزشتي
بروي يكديگر ويرانه مي كردم
عجب صبري خدا دارد
كه درهمسايه صدها گرسنه چند بز مي گرم عيش ونوش مي ديدم
نخستين نعره مستانه را خاموش اندم
برلب پيمانه مي كردم
عجب صبري خدا دارد
اگرمن جاي اوبودم
كه مي ديدم يكي عريان و ارزان ديگري پوشيده ازصد جامه رنگين
زمين و آسمان را واژگون مستانه مي كردم
عجب صبري خدا دارد
اگرمن جاي او بودم
نه طاعت مي پذيرفتم نه گوش از بهراستغفار اين بيدادگرها تيزكرده
پاره پاره دركف زاهد نمايان صد دانه مي كردم
عجب صبري خدا دارد
اگرمن جاي اوبودم براي خاطرتنها يكي مجنون صحراگرد بي سامان
هزاران ليلي نازآفرين را كوكوآواره و ديوانه مي كردم
عجب صبري خدا دارد
اگر من جاي او بودم
بعرش كبريائي باهمه صبرخدايي
تاكه مي ديدم عزيزنابجايي ناز بر يك ناروا گرديده خواري مي فروشد
گردش اين چرخ را وارونه بي صبرانه مي كردم
عجب صبري خدادارد
اگرمن جاي اوبودم
كه مي ديدم مشوش عارف وعالم ز برق
فتنه اين علم عالم سوز مردم كش
بجز انديشه عشق و وفا معدوم هرفكري
دراين دنياي پرافسانه مي كردم
عجب صبري خدا دارد
چرا من جاي او باشم
همين بهتركه اوجاي خود بنشسته وتاب تماشاي زشتكاريهاي اين مخلوق را دارد
وگرنه من بجاي او چو بودم
يكنفس كي عادلانه سازشي
با جاهل و فرزانه مي كردم
چندي پيش شاعر قطعه فوق به رحمت ايزدي پيوست. روحش شاد.
ـ ابن ابى الحديد گويد :
او عابدترين مردم بود و بيش از همه نماز و روزه مى گزارد و مردم نماز شب و ملازمت و آداب ورد خوانى و خواندن نافله ها را از او آموختند. چه پندارى درباره مردى كه كار مراقبت از ذكر و اوراد خود به جايى رسيد كه در آن شب بسيار سرد در جنگ صفين زيراندازى برايش گستردند و در حالى كه تيرها در برابرش به زمين مى نشست و از راست و چپ بر بيخ گوش او مى گذشت به نماز مشغول شد و هراسى به خود راه نمى داد و برنخاست تا از كار عبادت آسوده گشت ؟!
و چه پندارى درباره مردى كه پيشانى مباركش از سجده هاى دراز مانند زانوى شتر پينه بسته بود ؟! و هرگاه در دعاها و مناجات هاى او ژرف بنگرى و بر مضامين آن مبنى بر تعظيم و بزرگداشت خداى سبحان و خضوع در برابر هيبت او و خشوع در برابر عزت او و تواضع و فروتنى و رام بودن در برابر خداوند آگاه شوى ميزان اخلاص حضرتش را خواهى شناخت و مى فهمى كه اين دعاها و راز و نيازها از كدامين دل برخاسته و بر كدامين زبان روان گشته است.
به امام على بن الحسين (ع) كه نهايت عبادت را داشت گفتند :
عبادت شما را با عبادت جدتان چه قياس است ؟
فرمود : عبادت من در برابر عبادت جدم مانند عبادت جدم در برابر عبادت رسول خدا (ص) است. (1)
ـ علامه مجلسى (ره) از حبه عرنى روايت كرده كه گفت :
در اين بين كه من و نوف در حياط قصر حكومتى خوابيده بوديم ناگاه متوجه شديم كه امير مؤمنان (ع) در آخر شب بيرون آمده ، مانند شيدا زدگان دست بر ديوار نهاده و اين آيات را مى خواند : ان فى خلق السموات و الأرض …، (2)
اين آيات را زمزمه مى كرد و مانند كسى كه عقل از سرش پريده راه مى رفت و به من فرمود : اى حبه ، خوابى يا بيدار ؟
گفتم : بيدارم ، شما كه چنين كنيد پس ما بايد چه كنيم ؟
حضرت ديده فرو بست و گريست ، سپس فرمود : اى حبه ، خدا را جايگاهى است و ما را نيز در پيشگاه خدا جايگاهى ، چيزى از اعمال ما بر او پوشيده نيست. اى حبه ، خداوند به من و تو از رگ گردن نزديكتر است. اى حبه هيچ چيز من و تو را از خدا پوشيده نمى دارد.
سپس فرمود : اى نوف ، خوابى يا بيدار ؟
گفت : نه اى اميرمؤمنان ، خواب نيستم ، شما امشب مرا بسيار گرياندى !
فرمود : اى نوف ، اگر امشب از خوف خداى متعال بسى گريستى ، فرادى قيامت در پيشگاه خداوند ديده ات روشن خواهد بود.
اى نوف ، قطره اشكى از چشم مردى از خوف خدا نريزد جز آنكه درياهايى از آتش دوزخ را خاموش مى سازد.
اى نوف ، هيچ مردى نزد خداوند بزرگتر نيست از مردى كه از بيم خدا بگريد و در راه خدا دوستى و دشمنى كند.
اى نوف ، هركس در راه خدا دوستى كند و چيزى را بر دوستى او ترجيح ندهد و هر كه در راه خدا دشمنى كند و منفعتى از اين راه براى خود نجويد اينجاست كه اگر چنين باشيد حقايق ايمان را به كمال دريافته ايد.
آن گاه آن دو را پند و اندرز داد و در پايان فرمود :
از خدا پروا داشته باشيد كه من شما را هشدار دادم. سپس به راه افتاد و در راه مى گفت :
«كاش مى دانستم كه آيا در هنگام غفلت من نگاه لطف از من بر مى دارى يا به من مى نگرى ؟
كاش مى دانستم كه حال من در خواب هاى دراز و اندكى سپاس از نعمت هايت چگونه است؟
به خدا سوگند در همين حال بود تا سپيده صبح دميد … (3)
ـ نوف در وصف حضرتش به معاويه گفت :
در هيچ شبى بسترى براى او نگستردند و هرگز در كاسه بزرگ (يا در وقت نيمروز) غذا نخورد. (4)
پى نوشت ها :
1) شرح نهج البلاغه 1/ .27
2) سوره آل عمران /190 به بعد.
3) بحار الانوار 41/ .22
4) همان / .23
منبع : اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (ع) ص 751
احمد رحمانى همدانى
امام صادق عليه السلام مي فرمايند:
من رضي الله باليسير من المعاش رضي الله باليسير من العمل
هر كس به معاش (و روزي) اندك خدا خشنود باشد، خداوند به عمل اندك او خشنود ميشود.
يا معشر الفتيان حصنوا اعزاضكم بالادب و دينكم بالعلم
اي جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.
امام علي (ع)