سروش

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

امام صادق(ع) مي‌فرمايد:

07 آبان 1386 توسط سروش

انظر الي من دونك في المقدره و لاتنظر الي من هو فوقك في المقدره فان ذلك اقنع لك بما قسم لك

به ناتوان تر از خودت بنگر و به توانگر از خويش منگر. زيرا كه تو را به آنچه قسمت تو شده است قانع‌تر مي‌سازد.

 نظر دهید »

قال الامام جواد (ع)

30 مهر 1386 توسط سروش

خفض الجناح زينه العلم، و حسن الادب زينه العقل، ‌و بسط الوجه زينه الحلم

تواضع و فروتني،‌ زينت علم و دانش است. ادب و اخلاق نيك،‌ زينت عقل است. خوشرويي با افراد،‌ زينت حلم و بردباري است.

بحارالانوار / ج 75 / ص 80

 نظر دهید »

دستان گرم تو روشني بخش چشمان من است

23 مهر 1386 توسط سروش

به مناسبت روز جهاني عصاي سفيد

تاريخچه ايجاد عصاي سفيد

اولين عصای سفيد

استفاده از عصا بعنوان وسيله کمکی در رفت و آمد نابينايان از قرن ها پيش متداول بوده است، ولی استفاده از عصای سفيد بشکل امروزی و بعنوان نمادی برای شناخت نابينايان به بعد از جنگ جهانی اول برمی گردد.

در سال 1921 ميلادی يک عکاس اهل شهر بريستول کشور انگلستان با نام جيمز بيگز که در اثر يک سانحه بينايی خود را از دست داد، برای در امان بودن از خطر وسائل نقليه که در خيابان های اطراف محل زندگی وی در حال رفت و آمد بودند، ابتکار استفاده از عصا به رنگ سفيد را که براحتی برای همگان قابل ديد باشد را بکار برد. 

پس از آن دو تن از برجسته ترين محققين‌ آمريكايي به نامهاي دكتر ناول‌ پري، رياضيدان و دكتر جاكوپس تن ‌بروك، حقوقدان توانستند قانوني‌ را در پانزدهمين روز از ماه اکتبر به عنوان قانون عصای سفيد به تصويب رسانند و اين روز را به عنوان روز جهانی نابينايان نامگذاری کنند. در اين قانون کليه حقوق اجتماعی فرد نابينا به عنوان عضوی از يک جامعه متمدن انعکاس يافته است؛ مواردي از اين قانون به شرح زير است:

 

 ‌‌‌‌‌‌ ـ نابينايان حق استفاده از كليه امكانات رفاهي معمول در جامعه را دارند. آنان حق دارند از پياده روها، خيابان ها، بزرگراه ها و وسايل حمل و نقل همگاني مانند هواپيما، قطار، اتوبوس، اتومبيل، كشتي، هتل، اماكن عمومي، مراكز تفريحي و مذهبي استفاده كنند. اگر در بعضي اوقات، محدوديتي براي استفاده از اين تسهيلات و اماكن وجود داشته باشد بايد فراگير همه افراد جامعه باشد و اگر شخص يا سازماني فقط براي نابينايان در استفاده از تسهيلات همگاني، محدوديت ايجاد كند يا حقوق نابينايان عاقل و بالغ را ناديده بگيرد، مجرم شناخته مي شود.

ـ رانندگان وسايل نقليه موظف اند مراعات كامل نابينايان را كه هنگام عبور و مرور، از عصاي سفيد استفاده مي كنند، بنمايند.

ـ دولت موظف است كه نابينايان را به مشاركت در امور دولتي تشويق كند تا آنان به كار مشغول شوند.

ـ مسئولان دولتي همه ساله بايد روز 23 مهرماه / 15 اكتبر را به عنوان بزرگداشت نابينايان و قانون عصاي سفيد، به نحوي شايسته ارج نهند و از مردم بخواهند كه رفتار معقولانه اي با نابينايان داشته باشند و گامهاي صميمانه و موثري براي آنان بردارند.

 

لوئيس بريل

 لوئيس بريل در سال 1809 در فرانسه متولد گرديد. وی در اوايل کودکی يعنی در سن 3 سالگی بينايی خود را از دست داد. در سال 1818 به همراه دوستان خود موسسه ملی نابينايان جوان پاريس را در اين شهر دائر نمود. در همين زمان بود که بريل بواسطه توانايي هايش در موسيقی و علم مشهور شد و يکی از بهترين نوازندگان ويولون و ارگ در پاريس گرديد. بريل در سال 1826 شروع به آموزش نابينايان نمود.

امروزه شهرت بريل بخاطر ابداع سيستم خط برجسته وی می باشد که در آن زمان در پيام های رمزی ارتش بکار گرفته می شد. سيستم بريل يا خط برجسته شامل نقاط برجسته با اشکال منظم بر روی مقوای نازک می باشد که نابينايان از طريق لمس آن قادر به درک عبارات و خواندن خواهند بود. اين روش تا به امروز با موفقيت همراه بوده و در بسياری از کشورهای جهان استفاده می شود. 

 

ايران سفيد

« ايران سفيد» عنوان اولين روزنامه ويژه نابينايان به خط بريل در ايران و خاور ميانه است؛ که تحت پوشش خبرگزاری جمهوری اسلامی ايران فعاليت می کند.

 

چند نکته در رابطه با چگونگی کمک به فرد نابينا:

- بهتر است قبل از انجام هر کمکی نظر فرد نابينا را در مورد کمک به او جويا شويد.

- در صورت کمک و راهنمايی در راه رفتن؛ اجازه دهيد فرد نابينا بازوی شما را بگيرد و از هل دادن و گرفتن او خودداری کنيد.

- هنگاميکه با فرد نابينا روبرو می شويد خود را به او معرفی کرده و بهنگام ترک محل به او بگوييد که محل را ترک ميکنيد.

- مستقيماً با خود فرد نابينا حرف بزنيد و برای صحبت با آنها شخص ديگری را واسطه قرار ندهيد چرا که آنها قادر هستند بخوبی مفهوم کلام شما را درک کرده و پاسخ دهند.

- هيچگاه با فرد نابينا بلند صحبت نکنيد چرا که آنها دارای حس شنوايی قوی هستند.

- بجای نابينا به نگاه کردن بپردازيد و محيط اطرافش را برای او شرح دهيد تا او نيز بتواند با محيط ارتباطی سازنده برقرار کند.

- بخاطر ضعف آنها در بينايی از اشتباهاتشان چشم پوشی نکرده و به آنها فرصت دهيد تا اشتباه خود را جبران نمايند.

 نظر دهید »

وداع امام سجاد(ع) با ماه رمضان

18 مهر 1386 توسط سروش

بار خدايا! تو ما را به دين برگزيده و آيين مورد رضايت و راه سهل و آسان خود هدايت نمودي و نسبت به طريقه­ي تقرب به خودت و رسيدن به كرامتت ما را بصيرت دادي.

بارخدايا! و تو در زمره­ي برگزيده­ي اين وظايف و اعمال ويژه­ي از واجبات، ماه <رمضان> را قرار دادي، و از ميان همه­ي زمان­ها و روزگارها اختيارش كرد­ي و بر همه­ي اوقات سال برتري­اش نهادي، زيرا كه در آن قرآن و نور نازل كردي و مردمان را بر به پاي خاستن براي عبادت خود ترغيب فرمودي و شب قدر را كه از هزار ماه بهتر است تجليل نمودي؛ و چون <رمضان> را به ما عطا كردي، ما را بر ديگر امّت­ها مقدم داشتي و ما به فرمان تو روز اين ماه را روزه گرفتيم و با ياري تو شب را به قيام در عبادت سپري كرديم و اين­گونه خود را در معرض رحمتت كه ما را در جوار آن نهاده­اي، قرار داديم و آن را وسيله­اي براي دريافت ثواب تو ساختيم و …

و در آن­چه از فضل و عطا از تو درخواست شود، بخشنده­اي و نسبت به كسي كه در راه قرب تو مي­كوشد، نزديك هستي.

بار خدايا! ماه <رمضان> در ميان ما بس ستوده زيست و ما را مصاحب و ياري نيكو بود و گران­بهاترين سودهاي مردم جهان را به ما ارزاني داشت؛ امّا چون زمانش به سررسيد و عدد روزهايش به آخر، آهنگ رحيل كرد.

بارخدايا! اينك ما با <رمضان> وداع مي­كنيم، همچون وداع با عزيزي كه فراقش بر ما گران است و رفتنش ما را غمگين و گرفتار وحشت و تنهايي كند؛ عزيزي كه او را بر ما پيماني است كه بايد نگه داريم و حرمتي كه بايد رعايت كنيم و حقي كه بايد ادا نماييم؛ پس اكنون مي­گوييم:

بدرود اي بزرگ­ترين ماه خداوند و اي عيد اولياي خدا؛ بدرود اي گرامي­ترين اوقاتي كه ما را مصاحب و يار بودي؛ اي بهترين ماه در همه­ي روزها و ساعت­ها.

بدرود كه آزادشدگان از عذاب خداوند، در تو چه بسپارند، و چه نيكبخت است آن كه حرمت تو را نگه داشت.

بدورد كه چه بسا گناهان كه از نامه­ي عمل ما زدودي و چه بسا عيب­ها كه پوشيده داشتي.

بدرود اي ماهي كه تا تو بودي، امن و سلامت بود.

بدرود اي آن كه در مصاحبت تو نه كراهت بود، و نه در معاشرتت ناپسندي.

بدرود كه سرشار از بركات بر ما آمدي و ما را از آلودگي­هاي گناه شست و شو دادي.

بدرود كه به هنگام وداع از تو نه غباري به دل داريم و نه از روزه­ات ملالتي در خاطر.

بدرود كه چه بدي­ها با آمدنت از ما دور شد و چه خيرات كه ما را نصيب آمد.

بدرود تو را و آن شب قدر تو كه از هزار ماه بهتر است.

بار خدايا! ما آشناي اين ماهيم، ماهي كه ما را بدان شرف و منزلت دادي و بر بركت نعمت و احسان خويش، روزه داشتنش را توفيق دادي؛ در حالي كه مردمان شقي قدرش را نشناختند و با شور بختي خويش از فضيلتش محروم ماندند.

اي خداوند! تو بودي كه ما را برگزيدي و به شناخت اين ماه توفيق عنايت كردي و به سنت آن راه نمودي؛ تو بودي كه ما را توفيق روزه­ داشتن و نماز گزاردن ارزاني داشتي، هرچند ما قصور ورزيديم و اندكي از بسيار به جاي آورديم.

بارخدايا! حمد تو راست در حالي كه به بدكرداري خويش اقرار مي­كنيم و به تبهكاري خويش معترفيم! … عذر تقصير ما را در اداي حق خود بپذير و …

بارخدايا! در اين ماه اگر قصد گناه كرده­ايم، يا مرتكب آن شده­ايم، يا به عمد خطايي از ما سرزده، يا از سر فراموشي ستمي بر خود روا داشته­ايم، يا پرده­ي حرمت ديگري را دريده­ايم، بارخدايا بر محمد9 و خاندانش درود بفرست و گناه ما را در پرده­ي اغماض فرو پوش و ما را عفو كن و در برابر ديدگان شماتت كنندگان قرار مده و زبان طاعنان در حق ما دراز مگردان و ما را به رأفت پايان نيافتني و فضل و كرم نقصان ناپذير خود به كاري برگمار كه خطاهايي را كه در اين ماه مرتكب شده­ايم و تو آن را نپسنديده­اي، از ميان ما ببرد يا فرو پوشد.

بارخدايا! اگر كسي از بندگان تو، حق اين ماه را آن­چنان كه شايسته­ي اوست رعايت كرده و حرمتش نگه داشته و وظايف خود و احكام آن را به جاي آورده و از گناهان پرهيز كرده و به تو تقرب جسته، آن­سان كه خشنودي تو نصيبش شده و رحمت تو بر او روي نهاده؛ همانند مزدي كه او را مي­دهي، از خزانه­ي بي­نيازي­ات به ما نيز ارزاني دار و چند برابر آن از فضل خود عطا فرماي، كه خزائن فضل تو را نقصان نيست؛ بلكه همواره در افزايش است. و معادن احسان تو دستخوش فنا نشود و بخشش تو چه بخششي گواراست.

اي خداوند! ما در اين روز فطر، روز عيد و شادماني مؤمنان، روز اجتماع مسلمانان به گرد يكديگر، از هرگناه كه مرتكب شده­ايم و از هر كار زشت كه از اين پيش از ما سر زده، و از هر خيال بد كه در دل خود پنهان داشته­ايم، توبه مي­كنيم؛ توبه­ي كسي كه در دل خيال بازگشتش به گناه نيست و بار ديگر به گناه باز نگردد؛ توبه­اي بي­بازگشت؛ عاري از هرگونه شك و ريب.

بارخدايا! چنين توبه­اي را از ما بپذير و از ما خشنود شو و ما را در آن توبه ثابت قدم گردان.

بارخدايا! ما را در شمار توبه كنندگاني درآور كه محبت خود را به آنان ارزاني داشته­اي و پذيرفته­اي كه به طاعت تو باز گردند؛ اي دادگرترين دادگران.

بارخدايا! از پدران و مادران و هم­كيشان ما، آنان كه ديده از جهان بسته­اند و آنان كه هنوز جام مرگ ننوشيده­اند در گذر.

بارخدايا! بر محمد9 پيامبر ما و خاندان او درود بفرست، هم­چنان كه بر ملائكه­ي مقربين خود درود فرستاده­اي؛ و بر او و خاندانش درود بفرست، آن­سان كه بر پيامبران مرسل خود درود فرستاده­اي؛ و درود بفرست بر او و خاندانش، آن سان كه بندگان صالح خود را درود فرستاده­اي، درود برتر از درود آن­ها، اي پروردگار جهانيان؛ درودي كه بركت آن به ما رسد و سود آن نصيب ما گردد و سبب استجابت دعاي ما ­شود؛ كه تو كريم­تر كسي هستي كه بدو رغبت توان يافت و كارسازترين كسي هستي كه بدو توكل توان كرد و تو خود بخشنده­ترين كسان به سائلان درگاه خود هستي.

دعاي 45 صحيفه­ي سجاديه

 

 نظر دهید »

وداع با رمضان

18 مهر 1386 توسط سروش

به نام خالق زیبایی ها و همه فرصتهای زیبا
چشمانم پر از اشک می شود و قلبم آرام می گرید

آن زمان که آهنگ رفتنت را نواختی

و خیالم رفتنت را در خاطرش باور ندارد

بخاطر همه فرصتهای نابی که از دست داده ام می گریم

تو آرام و مهربان و زیبا و پرسخاوت کنارم نشسته بودی

یک ماه   سی روز  و صدها ساعت  مرا میهمان کرده بودی

و من چقدر اندک بهره گرفته ام و باز هم مثل همیشه بدنبال نفسم دویدم

گویی بانگ رفتنت مرا از خواب غفلت بیدار کرده

تا چشمهای مضطرم  دستهای خالی از معرفتم را ببیند

خدایا من از تو می خواهم کاش مرا بیشتر میهمان می کردی تا بر معرفتم بیافزایم

و تو خواهی گفت ظرف معرفتت را خود انتخاب کرده ای

و من آنقدر وقت به همه داده ام که ظرفش را پر کند

هر کس به قدر ظرفی که انتخاب کرده برداشته حال دیگر وقت رفتن است

پروردگارا به تو پناه می برم از معرفت اندکم

حال چگونه تشنگی بیابان را تحمل کنم

در این راه طولانی با همه رنج و رعب و وحشت و ناامنی

پروردگارا به تو پناه می برم از کاستیها و غفلتهایی که کرده ام و افسوسهایی که بر دل خود گذاشته ام

کاش نفسم مرا به تنبلی وا نمی داشت و برای راحتی و آسایشم ظرف کوچک را بر نمی گزیدم

پروردگارا به تو پناه می برم از شر نفسم و از همه کاستی هایی که داشتم

پروردگارا به تو پناه می برم با همه نداری ام و دستان خالی ام

پروردگارا حال که بانگ پایان فرصت مرا بیدار کرده

از تو می خواهم و به تو پناه می برم و چون همیشه از تو طلب بخشش می کنم

از تو می خواهم مرا به حال خود وا نگذاری و مرا تنها رها نکنی

بار الهی هر چند چیزی جز سرافکندگی و شرمساری ندارم

ولی تو را به احترام و آبروی بهترین بنده هایت قسممت می دهم تا بنده ات را عفو کنی

و حلاوت و شیرینی جشن عارفانه فطر را به من هم بچشانی

زیرا روز جشنی که تو برگزیدی حتما شیرینی اش خوردنی است

و حلاوتش چیز دیگری است . ای کسی که بزودی از بندگانت خشنود می شوی

 نظر دهید »

اعمال شب آخر ماه رمضان

18 مهر 1386 توسط سروش

- زيارت امام حسين(ع)
- خواندن دعاي وداع ماه مبارك
- دعاي چهل و پنجم صحيفه سجاديه كه آن هم براي وداع اين ماه است
- خواندن سوره‌هاي انعام، كهف، يس
- گفتن صد مرتبه "استغفرالله ربي و اتوب اليه"
منبع : مفاتيح الجنان

 نظر دهید »

روز جهانی کودک

15 مهر 1386 توسط سروش

آنانی که  از شنیدن قصه لذت می برند و از نرسیدن کلاغه به منزلش دلگیرند.
آنانی که رسیدن کچل به دختر پادشاه را باور دارند و و گهگاه خود را به زیر کلاه کچل پنهان می کنند.
 آنانی که با شنگول و منگول و حبه انگور به شکم گرگ رفته اند و سالهاست که در انتظار مادر برای رهایی هستند …

و کسانی که دلی صاف مثل آیینه دارند. روزشان مبارک

 نظر دهید »

فلسطین

13 مهر 1386 توسط سروش

مقدمه

فلسطین با مساحتی حدود ۲۷۰۰۹ کیلومترمربع در غرب قاره آسیا، میان دو خط عرضی «۳۰/۲۹ و ۱۵/۲۳» و در خط طولی «۱۵/۳۴ و ۴/۳۵» از شرق به سوریه و اردن، از شمال به لبنان و سوریه و از جنوب به شبه جزیره سینا و خلیج عقبه محدود است.[۱]

شواهد قابل اعتماد این واقعیت را نشان می‌دهد که تمدن در فلسطین سابقه ده هزار ساله دارد، قدمت «اریحا»، قدیمی‌ترین شهر بارودار، از نظر علمی به ۷ هزار سال قبل از میلاد می‌رسد. اولین ساکنان شناخته شده در فلسطین کنعانیان بودند و اولین نامگذاری کشور به وسیله هم آنان صورت گرفت. تورات نیز در سفر خروج[۲] آن را سرزمین کنعان مي‌نامد. همچنین کنعانی‌ها بودند که شهر بیت‌المقدس را بنا نهادند.
 
تاریخچه و عملکرد سازما‌ن‌ جهانی صهیونیسم

در مورد شکل‌گیری صهیونیسم جهانی آن‌چه که در کتاب‌ها گفته می‌شود این است که فردی به نام تئودور هرتزل بنیانگذار صهیونیسم جهانی بوده و در اولین کنگره‌ای که در شهر بال سوئیس در سال ۱۹۸۷ تشکیل شده، صهیونیسم جهانی را سازمان‌دهی کرده است. اما قول صحیح‌تر این است که در حدود ۳۰ الی ۴۰ سال قبل از او فردی به نام بنکسر، که فردی روسی و یهودی بوده است، جمعیتی را درست می‌کند به نام دوستداران صهیون که اشاره دارد بر همان کوه صهیون مشرف بر شهر قدس و بیت‌المقدس است. احتمالا او نظرش این بوده است که نخست یهودیان را در جامعه روسیه ادغام بکند و سپس آن‌ها را از روسیه به فلسطین ببرد.

هرتزل بعد از بنسکر، بدون این‌که اشاره به افکار او داشته باشد در سال ۱۸۹۰ کتابی می‌نویسد به نام «دولت یهود» و در سال ۱۸۹۷ یک کنگره‌ای تشکیل می‌دهد در بال سوئیس و در آن کنگره ۳۴۰ نفر از سران یهود از کشورهای مختلف که بیشتر از آلمان و روسیه و چک‌اسلواکی و … بودند مدتی بحث می‌کنند و تصمیم اصلی‌شان این بوده که ما یک سازمانی درست کنیم به نام «صهیونیسم جهانی» و این سازمان باید ۳ کار برای یهود انجام دهد: مرحله اول هویت ملی و تاسیس ملت است و مرحله بعد پیدا کردن موطن و در مرحله سوم دولت را پایه‌گذاری کند.

از سال ۱۸۹۷ تا سال ۱۹۴۸ که دولت اسرائیل رسما اعلام شد و بعد از آن هم این کنگره ادامه دشت، چیزی در حدود ۳۰ کنگره تشکیل شده است: در این کنگره‌ها اولین مسئله‌ای که مطرح کردند مسئله تشکیل سازمان جهانی صهیونیسم بود. در کنگره‌های بعدی هم درباره تاسیس صندوق ملی یهود اتفاق‌نظر کردند و گفتند در این صندوق، مسائل پولی و مالی مشخص شود و این امر پشتیبانی باشد برای تمام فعالیت‌های بعدی.

در کنگره سوم و چهارم تقریبا نوعی از ملیت یهود را روی کاغذ آوردند. در کنگره چهارم اختلاف اساسی بین دو نظر بود؛ یک نظر این‌که آن وطن اوگاندا باشد و نظر دیگر این‌که آن وطن فلسطین باشد. آن‌چه در تاریخ نقل شده است این است که انگلیسی‌ها نظرشان بر اوگاندا بوده اما یهودیان روس و آمریکا و لهستان بیشتر نظرشان بر فلسطین بوده است. به هر حال تصمیم گرفته شد که هیات‌هایی فرستاده شود و کشورهای مورد نظر به ویژه فلسطین و اوگاندا و جاهای دیگر مثل آفریقای جنوبی و آرژانتین و … را بررسی می‌کنند که آن کشورها چه مقدار یهودی دارد و برای اسکان یهودیان موقعیت آن مناطق چگونه است.

این هیات‌هامی‌روند و برای کنگره‌های بعدی گزارش می‌آورند و متاسفانه در کنگره ششم که اوایل قرن بیستم بود تصمیم می‌گیرند که آن وطن فلسطین باشد. یک گروه مامور می‌شوند که به فلسطین بروند و در آن جا فعالیت کنند و زمینه‌های لازم و تمهیداتی را برای یهودیان فراهم کنند.

فعالیتی هم در خارج از فلسطین برای پی‌گیری مبحث یهودی‌ها، حدودا از کنگره هشتم و نهم در رابطه با سازمان صهیونیسم جهانی وجود دارد. در این فعالیت‌ها این پرسش وجود دارد که آیا ما به یک شکل مستقل همه این شعارها و افکارمان را دنبال کنیم، یا این‌که به کمک قدرت‌های بزرگ طرح‌ها را به پیش ببریم.

این اختلاف در یکی دو کنگره مطرح بود و نهایتا با توجه به افراد ذی‌نفوذ که با قدرت بریتانیا همکاری داشتند، این فکر تقویت شد که یهودیان بدون کمک بریتانیا نمی‌توانند این کار را انجام دهند و سرانجام در کنگره هشتم تصویب شد که با همکاری بریتانیا و سایر کشورهایی بزرگ این اهداف دنبال گردد.

بحث‌های دیگری که در کنگره‌های بعدی مطرح شد این بود که وقتی دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تشکیل می‌شود، آیا سازمان صهیونیسم جهانی باید ماموریتش تمام شود، یا این‌که باقی بماند؟ نهایتاً در آن‌جا تصویب می‌شود که سازمان جهانی صهیونیسم و آژانس بین‌المللی یهود که درآمریکا مستقر است به عنوان پشتیبان و مادر دولت اسرائیل باقی بماند و فعالیت‌های خودش را دنبال کند و رژیم صهیونیستی هم در فلسطین کار خود را انجام دهد. این توافق در دهه ۴۰ قرن بیستم حاصل شد. در سال‌های دهه ۵۰ تصویب می‌شود که سازمان صهیونیسم جهانی یک ماموریت جهانی داشته باشد و دولت اسرائیل هم یک ماموریت منطقه‌ای. در واقع به این شکل تقسیم کار می‌شود که رژیم صهیونیستی مثل یک نیروی عمل کننده، یک لشگر از یک ستاد به منطقه اعزام شود تا افکار و نظرات خودشان را در آن منطقه تعقیب کنند و آن ستاد اصلی یا همان آژانس بین‌المللی یهود هم در آمریکا مستقر بماند.

به این ترتیب مسجل شد که یهودی‌ها در اسرائیل ضمن این‌که ماموریت منطقه‌ای دارند، ماموریت حفظ منافع آمریکا را هم بر عهده دارند و سازمان جهانی صهیونیسم هم در آمریکا، نقش جهانی دارد، یعنی منافع یهودی‌ها در در کل عالم دنبال می‌کند.


شکل‌گیری رژیم صهیونیستی

اما کیفیت شکل‌گیری رژیم صهیونیستی بدین صورت بود که سازمان جهانی صهیونیسم از سال ۱۸۹۷ تا سال ۱۹۴۸ یعنی طی ۵۰ سال همه فعالیت‌ها و بسترهای لازم را برای تشکیل حکومت یهود فراهم کرده است؛ به این شکل که گروه‌های تروریستی مثل هاگانا، اشترن، پالما و ایرگون که حدودا بعد از فروپاشی دولت عثمانی (۱۹۱۷) و در زمان قیمومیت بریتانیا بر سرزمین فلسطین، شکل گرفته و علیه مردم فلسطین مشغول کارهای تروریستی بودند، زمینه را برای تاسیس اسرائیل فراهم کردند. وقتی در سال ۱۹۴۸ دولت اسرائیل تشکیل شد. همین چهار گروه سیستم نظامی رژیم اسرائیل را تشکیل دادند.

البته نکته قابل تامل آن است که بعد از فروپاشی حکومت عثمانی و دوران قیمومیت انگلیس شرکت‌های اقتصادی و صنعتی یهودی شروع به کار کردند که معروف بودند به شرکت‌های کیبوتس. یهودی‌هایی که از سراسر عالم می‌آمدند در این شرکت‌ها مشغول به کار می‌شدند و در شهرک‌هایی ساکن می‌شدند که دورشان محاصره بود و این‌ها هم از جهت امنیتی در حفاظ و مسلح بودند. از سال ۱۹۲۰ تا سال ۱۹۴۸ ده‌ها شهرک کشاورزی و صنعتی را در فلسطین ایجاد کرده بود.

همچنین یک زبان عبری جدید را که با عبارت تورات حدود ۷۰ درصد تفاوت دارد برای خود تدوین نمودند، لذا اگر یک نفر با ملیت دیگر بخواهد به اسرائیل برود، باید یک سال در قرنطینه بماند تا زبان جدید را یاد بگیرد و بتواند وارد جامعه صهیونیستی شود.

همچنین آن‌ها جهت تقویت حضور علمی ـ فرهنگی خود، دانشگاه‌هایی را در تل‌آویو و در حیفا از همان سال‌های ۱۹۳۰ راه‌اندازی کرده بودند و قانون اساسی یا همان اساسنامه سازمان صهیونیسم جهانی هم که در سال ۱۸۹۷ تصویب شده بود؛ تبدیل شد به قانون اساسی دولت اسرائیل. سازمان صهیونیسم جهانی که فعالیت‌های سیاست خارجی‌اش از همان سال‌های ۱۹۲۰ شروع شده بود به حمایت سیاسی و مالی دولت اسرائیل در سراسر جهان پرداخت؛ به این ترتیب که هر یهودی در هر کشوری که حضور داشت از نفوذ خودش در رابطه با دولت آن کشور استفاده کرده و سیاست یهودی‌ها را ترویج نماید. منابع مالی و بودجه اصلی اسرائیل هم از همان صندوق که در آمریکامستقر است تامین می‌شود و سرمایه‌گذاری‌های کلان اسرائیل هم در کشورهای خارجی مثل فرانسه، آلمان، انگلیس، آمریکا و جاهای دیگر، گسترش یافته است.
پی‌نوشت

کیالی، دکتر عبدالوهاب، تاریخ نوین فلسطین، ترجمه محمدجواهر کلام، چاپ اول، سال ۱۳۶۶، انتشارات امیرکبیر، ص ۱۲.
باب ۳، آیه ۱۷

 نظر دهید »

حقیقت شب قدر

13 مهر 1386 توسط سروش

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گيرى است.(1) «تقدير» نيز به معناى اندازه‏گيرى و تعيين است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ويژگى هستى و وجود هر چيز و چگونگى آفرينش آن(‏3) به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودى هر چيز، «قدر» نام دارد. (4)

بنابر ديدگاه حكمت الهى، در نظام آفرينش، هر چيزى اندازه‏اى خاص دارد و هيچ چيزى بى‏حساب و كتاب نيست. جهان حساب و كتاب دارد و بر اساس نظم رياضى تنظيم شده، گذشته، حال و آينده آن با هم ارتباط دارند.

استاد مطهرى در تعريف قدر مى‏فرمايد: « … قدر به معناى اندازه و تعيين است… حوادث جهان … از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعيت مكانى و زمانى آنها تعيين شده است، مقدور به تقدير الهى است.»(5) پس در يك كلام، «قدر» به معناى ويژگى‏هاى طبيعى و جسمانى چيزهاست كه شامل شكل، حدود، طول، عرض و موقعيت‏هاى مكانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبيعى را در برمى‏گيرد.

اين معنا از روايات استفاده مى‏شود؛ چنان كه در روايتى از امام رضا عليه السلام پرسيده شد: معناى قدر چيست؟ امام فرمود: «تقدير الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گيرى هر چيز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روايت ديگر، اين امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چيز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7)

در اين شب تمام حوادث سال آينده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و ديگران با خبر مى‏گردد. امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: «انه ينزل فى ليلة القدر الى ولى الامر تفسير الامور سنةً سنةً، يؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسير كارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خويش و ديگر مردمان مأمور به دستورهايى مى‏شود.»

بنابراين، معناى تقدير الهى اين است كه در جهان مادى، آفريده‏ها از حيث هستى و آثار و ويژگى‏هايشان محدوده‏اى خاص دارند. اين محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى كه علت‏ها و شرايط آنها هستند و به دليل اختلاف علل و شرايط، هستى، آثار و ويژگى‏هاى موجودات مادى نيز متفاوت است. هر موجود مادى به وسيله قالب‏هايى از داخل و خارج، اندازه‏گيرى و قالب‏گيرى مى‏شود. اين قالب، حدود، يعنى طول، عرض، شكل، رنگ، موقعيت مكانى و زمانى و ساير عوارض و ويژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آيد. پس معناى تقدير الهى در موجودات مادى، يعنى هدايت آنها به سوى مسير هستى‏شان است كه براى آنها مقدر گرديده است و در آن قالب‏گيرى شده‏اند. (8)

اما تعبير فلسفى قدر، اصل عليت است. «اصل عليت همان پيوند ضرورى و قطعى حوادث با يكديگر و اين كه هر حادثه‏اى تحتّم و قطعيت ضرورى و قطعى خود و نيز تقدّر و خصوصيات وجودى خود را از امرى يا امورى مقدم بر خود گرفته است.

(9) اصل عليت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جميع وقايع و حوادث جهان حكمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعيت وجود خود و نيز شكل و خصوصيت زمانى و مكانى و ساير خصوصيات وجودى‏اش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و يك پيوند ناگسستى ميان گذشته و حال و استقبال ميان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10)

اما علل موجودات مادى تركيبى، فاعل و ماده و شرايط و عدم مانع است كه هر يك تأثير خاص بر آن دارند و مجموع اين تأثيرها، قالب وجودى خاصى را شكل مى‏دهند. اگر تمام اين علل و شرايط و عدم مانع، كنار هم گرد آيند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد كه از آن در متون دينى به «قضاى الهى» تعبير مى‏شود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرايط خود قالبى خاص دارد كه عوارض و ويژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دينى از آن به «قدر الهى» تعبير مى‏شود.

با روشن شدن معناى قدر، امكان فهم حقيقت شب قدر نيز ميسر مى‏شود. شب قدر شبى است كه همه مقدرات تقدير مى‏گردد و قالب معين و اندازه خاص هر پديده، روشن و اندازه‏گيرى مى‏شود.

به عبارت روشن‏تر، شب قدر يكى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روايات ما، يكى از شب‏هاى نوزدهم يا بيست و يكم و به احتمال زيادتر، بيست و سوم ماه مبارك رمضان است.(11) در اين شب - كه شب نزول قرآن به شمار مى‏آيد - امور خير و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى كه در طول سال واقع مى‏شود، تقدير مى‏گردد.(12) شب قدر هميشه و هر سال تكرار مى‏شود. عبادت در آن شب، فضيلت فراوان دارد و در نيكويى سرنوشت يك ساله بسيار مؤثر است.(13) در اين شب تمام حوادث سال آينده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و ديگران با خبر مى‏گردد. امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: «انه ينزل فى ليلة القدر الى ولى الامر تفسير الامور سنةً سنةً، يؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسير كارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خويش و ديگر مردمان مأمور به دستورهايى مى‏شود.»(14)

پس شب قدر شبى است كه:

1. قرآن در آن نازل شده است.

2. حوادث سال آينده در آن تقدير مى‏شود.

3. اين حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهايى مى‏گردد.

بنابراين، مى‏توان گفت شب قدر، شب تقدير و شب اندازه‏گيرى و شب تعيين حوادث جهان ماده است.

اين مطلب مطابق آيات قرآنى نيز مى‏باشد؛ زيرا در آيه 185 سوره مباركه «بقره» مى‏فرمايد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان كه در آن قرآن ‏نازل شده است.» طبق اين آيه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آيات 3 - 5 سوره مباركه دخان مى‏فرمايد: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ* فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ.» اين آيه نيز تصريح دارد كه نزول [دفعى‏] قرآن در يك شب بوده است كه از آن به شب مبارك تعبير شده است. همچنين در سوره مباركه قدر تصريح شده است كه قرآن در شب قدر نازل شده است.

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گيرى است. «تقدير» نيز به معناى اندازه‏گيرى و تعيين است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ويژگى هستى و وجود هر چيز و چگونگى آفرينش آن به عبارت ديگر، اندازه و محدوده وجودى هر چيز، «قدر» نام دارد.

پس با جمع آيات سه گانه بالا روشن مى‏شود:

1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

2. قرآن در شبى مبارك از شب‏هاى ماه مبارك رمضان نازل شده است.

3. اين شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

4. ويژگى خاص اين شب بر حسب آيات سوره مباركه دخان دو امر است:

الف. نزول قرآن.

ب. هر امر حكيمى در آن شب مبارك جدا مى‏گردد.

 اما سوره مباركه قدر كه به منزله شرح و تفسير آيات سوره مباركه «دخان» است، شش ويژگى براى شب قدر مى‏شمارد:

الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ).

ب. اين شب، شبى ناشناخته است و اين ناشناختگى به دليل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ).

ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).

د. در اين شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالميان نازل مى‏شوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روايات تصريح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.

ه. اين نزول براى تحقق هر امرى است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ كُلِّ أَمْرٍ) و اين نزول - كه مساوى با رحمت خاصه الهى ‏بر مومنان شب زنده‌دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).

و. شب قدر، شب تقدير و اندازه‏گيرى است؛ زيرا در اين سوره - كه تنها پنج آيه دارد - سه بار «ليلة القدر» تكرار شده است و اين نشانه اهتمام ويژه قرآن به مسئله اندازه‏گيرى در آن شب خاص است.

مرحوم كلينى در كافى از امام باقر عليه السلام نقل مى‏كند كه آن حضرت در جواب معناى آيه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجديد مى‏شود. شبى كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است كه خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فيها يفرق كل امر حكيم؛ در آن شب هر، امرى با حكمت، متعين و ممتاز مى‏گردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏اى كه بايد در طول آن سال واقع گردد، تقدير مى‏شود؛ خير و شر، طاعت و معصيت و فرزندى كه قرار است متولد شود يا اجلى كه قرار است فرارسد يا رزقى كه قرار است برسد و … .»(15)

 

پى‏نوشت‌ها:

1- قاموس قرآن، سيد على اكبر قرشى، ج ‏5، ص 246 و 247 .

2- همان، ص 248.

3- الميزان، سيد محمد حسين طباطبايى، ج‏12 ص 150 و 151.

4- همان، ج‏ 19، ص 101.

5- انسان و سرنوشت، شهيد مطهرى، ص 52.

6- المحاسن البرقى، ج‏1، ص 244.

7- بحار الانوار، ج ‏5، ص 122.

8- الميزان، ج ‏19، ص 101 - 103

9- انسان و سرنوشت، ص 53

10- همان، ص 55 و 56

11- اقبال الاعمال، سيد بن طاووس، تحقيق و تصحيح جواد قيومى اصفهانى، ج‏1، ص 312 و 313 و 374 و 375 .

12- الكافى، كلينى، ج ‏4، ص 157 .

13- المراقبات، ملكى تبريزى، ص، 237 - 252

14- الكافى، ج‏1، ص 248

15- الميزان فى تفسير القرآن، ج 20، ص، 382/ بحث روايى ذيل سوره مباركه قدر.

 

منبع:

ماهنامه پرسمان، 1382، سيد سعيد لواسانى .

 

 نظر دهید »

کیست علی

13 مهر 1386 توسط سروش

ای آنکه علی علی کنی کیست علی؟

                     آنچه که تو وصف او کنی نیست علی

یک روز بزی چنانکه میزیست علی

                    آنگه بیا به من بگو کیست علی

 

    شهادت مولای متقیان تسلیت باد

 نظر دهید »

علی (ع)

13 مهر 1386 توسط سروش

آن که با عالم بالا سر و سودا دارد

روزگاری است که ماوی به دل ما دارد

همه عمر دویدیم پی اش بی حاصل

غافل از آن که درون دل ما جا دارد

کار هر کس نبود مرده دلی زنده کند

مگر آن کس دم جان بخش مسیحا دارد

عاشقی در طلب مال ومنالی نبود

عشق مجنون تهی دست تماشا دارد

همه بالند به هر چیزی و من می بالم

به علی(ع)چون که تملک به سماها دارد

شب قدر است و سماوات همه غرق سرور

این چنین شب چو تعلق به تولی دارد

شهد شیرین شهادت چو بدین گونه چشید

جبرئیلش ز علی عجز و تمنا دارد

شب نازل شدن وحی و کرامات علی

هر دو هم در دل و هم دیده ما جا دارد

شعر از محمدرضا شریفی

 نظر دهید »

علی علی است

12 مهر 1386 توسط سروش

امام علی (ع) مافوق بشر نبود اما افلاکی فکر می کرد و الهی می زیست. برای درک مقام آن حضرت باید علی را در خود ایشان جستجو کنیم تا به او نزدیک شویم، چنان که در مورد علی هم می توانیم به تعبیر دکتر شریعتی از حضرت فاطمه اشاره کنیم و بگوییم علی، علی است.
امام علی مافوق بشر نبود اما افلاکی می اندیشید و الهی می زیست و خصلت عدل و عدالت چنان با زندگی او در آمیخته بود که می توان گفت علی نماد قاطع عدالت است.
عدل در امام علی چنان قوت داشت که ایشان را شهید عدالت می نامیم چرا که در زندگی گرانبار خود بر عدل و عدالت در زمینه هایی چون مسائل اقتصادی جامعه اعم از بیت المال و مفاسدی که در این عرصه وارد می آمد و پرداخت مهر زنان و موضوعاتی از این قبیل تأکید بسیار داشت و این امر برای بسیاری از دشمنان ناخوشایند بود.
علی (ع) برای برپا داشتن عدالت و قرار دادن هر چیز در جایگاه و پایگاه واقعی خود با هر نفس خود بسیار مبارزه می کرد تا مبادا حقی پایمال و عدالت اجرا نشود.
امیرالمؤمنین علاوه بر آنکه با ایتام بازی می کرد و به خانواده های آنان نان پختن می آموخت در عرصه جنگ و مبارزه نیز جسورانه و شجاعانه وارد می شد.
عدالت درست زمانی مفهوم می یابد که در برقراری و برپایی آن مشقتی بر ما وارد شود بنابراین همواره لازم است که عدل و عدالت را سرلوحه کار خود قرار داده و با اموری که این مفهوم را با مشکل روبه رو می کنند مبارزه کنیم.

سالروز شهادت مولی الموحدین حضرت علی علیه السلام را به تمامی شما دوستداران آن حضرت تسلیت می گوییم.

 نظر دهید »
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

سروش

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • راهنمای کاربران
  • مناجاتنامه
  • تقویم روز
  • دانستنیها
  • حديث روز

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس